Web Analytics Made Easy - Statcounter

می‌گویند حواریون عیسی هر گاه گرسنه می‌شدند، از او نان طلب می‌کردند. مسیح(ع) نیز بی‌درنگ دستش را بر زمین می‌زد و به اذن خدا دو گِرده نانی که از گرده زمین برایش مهیا می‌شد را پیشکش می‌کرد. این بود تا اینکه یکی از آن جمع از پسر مریم پرسید از مایی که به تو ایمان آورده و از تو پیروی می‌کنیم چه کسی بهتر است؟ عیسی مسیح(ع) نیز پاسخ داد: «من یعمل بیده و یاکل من کسبه» یعنی بهتر از شما کسی است که به دست خود کار کند و از دسترنجش بخورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

می‌گویند با شنیدن این حرف بود که هر کدام از حواریون او به کاری مشغول شدند و حتی برخی بابت شست‌وشوی لباس، اجرت گرفته و روزگار می‌گذراندند. (مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص757)

از این قصه که بگذریم، جایگاه کسب‌وکار در تعالیم دینی و اسلامی و تأکید ویژه‌ای که به خصوص الهیات شیعی و کلام معصومین(ع) بر آداب کسب اسلامی داشته، مسئله‌ای است که پرداختن به آن نیازی به بهانه و مناسبت ندارد. اما به هر ترتیب، انتشار کتاب «مرام کاسبی» به قلم حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی راستگو توسط انتشارت حوزه علمیه مروی، آن هم در ایامِ نزدیک تحویل سال که سرِ کسبه و اهل بازار به‌شدت شلوغ است، سبب شد در خصوص آداب کسب اسلامی با ایشان گفت‌وگو کنیم. حجت‌الاسلام راستگو بیش از یک دهه است امام جماعت بازاریانِ سه راه امین حضور تهران است که عمده آن‌ها را صنف فروشندگان لوازم خانگی تشکیل می‌دهند. او می‌گوید ضرورت نوشتن این کتاب، بیشتر از همه به‌واسطه رفت و برگشت‌ها و سؤال و جواب‌هایی است که بین او و بازاریان در این سال‌ها رد و بدل شده است. او با نوشتن «مرام کاسبی» می‌خواسته آداب کسب اسلامی و مصادیق آن که قصه کاسبان سالک است را در یک کتاب جمع‌وجور و خوشخوان به دست بازاریانی که در این خصوص سؤال دارد، برساند. در ادامه مشروح گفت‌وگوی ما با او را می‌خوانید.

قصه مسجد و بازار، یک ماجرای ریشه‌دار قدیمی است. اول از همه از روایت نسبت میان این دو شروع کنیم.

اگر به پیشینه این ماجرا نگاه کنید می‌بینید مجتهدان بزرگی در بازارهای شاخص ما بوده‌اند و کسبه در واقع شاگردان سلوکی و دست‌پرورده این‌ها هستند. مثلاً اگر از تهران نام ببرم، مرحوم آیت‌الله آسیداحمد خوانساری در مسجد سیدعزیزالله در دل بازار تهران بودند؛ یا مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی در مسجد جامع بازار، مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی در مسجد جامع بازار و شبستان شاه‌آبادی. این‌ها مسجدشان در دل بازار بوده و کاسب‌ها با این افراد که هم از حیث علمی و هم معنوی دارای جایگاه خاصی بودند، در ارتباط بوده‌اند و سینه به سینه و مستقیم از آن‌ها استفاده می‌کردند. مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی که ذکر کردم، استاد اخلاق و عرفان مرحوم امام خمینی(ره) است. شخصیتی که حضرت امام(ره) تعابیر بسیار بزرگی در خصوص ایشان دارند و به عنوان نمونه می‌فرمایند: «شیخ بزرگوار ما حقی به گردن من دارند که از عهده آن به دست و زبان بر نمی‌آیم».

این کسبه و بازاری‌ها با مراجعه‌ای که به این مسجدها و این علما داشتند، معارف سینه به سینه به آن‌ها منتقل می‌شده و به یک معنا این‌ها شاگرد سلوکی علمای بزرگ می‌شدند. حتی کاسب‌هایی که در معنویت به جایی رسیدند، تقریباً همه‌شان این ویژگی را دارند که خدمت این علما تلمذ کردند. یک نکته مهم نیز این است که در دل بازار بودن مسجد سبب می‌شود این عالم‌های بزرگ در دسترس باشند، چون اگر قرار بر این باشد که در دسترس مردم عادی نباشند، یک عده خاصی دنبال آن‌ها نمی‌روند و اهل بازار از فیض استفاده از محضر این علما محروم می‌مانند.

شما خودتان هم تجربه‌ای در این خصوص به عنوان یک شخصیت روحانی دارید؟

بله، اصلاً اصل ایده این کتاب از دل همین اصطکاک 11-10 ساله من با نمازگزاران کاسب و اهل بازار شکل گرفت، از برخوردی که با همین‌ها داشتم. خیلی از حرف‌ها و تجربیات آن‌ها به من منتقل می‌شد. در مقام مشورت و مشاوره شاید ساعت‌ها با آن‌ها وقت می‌گذاشتم، ولی دوست داشتم یک کتاب وجود داشته باشد که به آنان معرفی کنم، کتابی که نگاهش، نگاه فقهی نباشد و یک نگاه اخلاقی باشد، آن هم اخلاقی که اهل کسب‌وکار خوب متوجه آن شوند.

منظورتان این است که زبان روان‌تر و مصادیق عینی‌تری داشته باشد؟

بله، اخلاق کلی نباشد، اینکه صرفاً بگویید تقوا داشته باشید، این صفات را نداشته باشید یا آن صفات را داشته باشید، نمی‌تواند با مخاطب امروز ارتباط برقرار کند. حتی کتاب‌های گرانسنگی همچون معراج‌السعاده ملااحمد نراقی یا جامع السعاداتِ پدر ایشان، ملا مهدی نراقی را به واسطه حجم و زبانی که دارند، نمی‌توان به عامه اهل بازار و کسبه معرفی کرد. من این خلأ را احساس می‌کردم که وقتی نمازگزاران ما مراجعه می‌کنند و درباره نکات اخلاقی می‌پرسند، من چه کتابی را معرفی کنم که با ظرافت به این مسائل پاسخ داده باشد. طبق تجربه و با کتاب‌های موجود می‌دانستم عمده آثار، نگاه کلی به مسئله اخلاق و کسب‌وکار دارند و جذاب نیستند.

وقتی جزئی می‌شویم و مصداقی و عینی حرف می‌زنیم، بالطبع بهتر به مذاق کاسب جماعت خوش می‌آید و می‌تواند از آن بهره‌مند باشد. من تلاش کردم در کتاب از آیات و روایات و قصه‌هایی که از زندگی کاسبان سالک باشد، استفاده کنم تا این جاذبه را ایجاد کند. برای اینکه بخواهید به کاسب جماعت بگویید نیت کاسبی نیز باید الهی و با قصد قربت باشد، هم می‌شود به احادیث و روایات بسنده کرد و هم می‌آن را مثلاً از زبان کسی گفت که بازاری‌ها به‌واسطه اینکه از جنس خودشان است، رابطه بهتری می‌گیرند؛ مثل صحبت رجبعلی خیاط که می‌گفت:«هر سوزنی که به غیر یاد خدا و نیت الهی زدم، در دستم فرو رفت».

واکنش خود بازاریان به این کتاب چطور بوده است؟

وقتی خودِ من برای کسبه از همین کتاب می‌خوانم می‌بینم خیلی برایشان جاذبه دارد. حسن دیگر این کتاب این است که می‌توانند الگوگیری کنند. کسب‌وکار اسلامی یک جزئی از زندگی اسلامی است و نمی‌توان آن را منفک کرد. بخش زیادی از زمان کسبه، در محیط کسب‌وکارشان می‌گذرد. نگاه من این است این محیط می‌تواند محلی برای سیر و سلوک و کسب و اندیشه باشد. به همین دلیل اسمش را مرام کاسبی گذاشتیم تا اخلاقی را که مقداری گم شده و کاسب‌های سالک داشته‌اند  برای کسبه بیان کنیم.

در واقع ایده محوری کتاب این است که زمینه سیر و سلوک برای کسبه بیشتر است؟

دقیقاً همین‌طور است. بنده در بحث جهاداکبر در این کتاب اشاره کردم اتفاقاً چون این‌ها در معرض هستند، قطعاً وقتی تقوا پیشه ‌کنند، رشدی که به آن‌ها می‌دهد بیش از دیگران است. چون این‌ها بیشتر در معرض خطر هستند و برای اینکه خودشان را بیشتر حفظ کنند، سختی بیشتری را باید تحمل کنند. نکته دیگر اینکه خیلی از ابتلائات و آزمایش‌ها در این مسیر می‌تواند به منزله یک سکوی پرتاب معنوی برای کسبه باشد که برای من روحانی شاید چنین فرصت‌هایی پیش نیاید.

یک لقبی که برای پیغمبر اکرم(ص) ذکر می‌شود، امین بودن ایشان است. دقیقاً این لقب در دوره‌ای برای ایشان برجسته شده و به کثرت بیان می‌شود که ایشان تجارت می‌کنند. یعنی پیغمبر اکرم(ص) آدمی که یک گوشه غار، عزلت‌گیر از مردم باشد و آنجا عبادت کند و مردم او را به این عنوان بشناسند نبوده، بلکه اتفاقاً همان حین که کسب‌وکار دارد و تجارت می‌کند او را به امانت‌داری می‌شناسند. اینکه زمینه برای سیر و سلوک کاسب بیشتر است، یکی از مصادیقش همین است. می‌تواند کاسبِ امین باشد که در روایات هم تأکید شده است.

خبرنگار: محسن فاطمی نژاد

منبع: قدس آنلاین

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: کاسبی کسب و کار سیر و سلوک برای کسبه اهل بازار کسب وکار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۳۰۹۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن

به گزارش قدس آنلاین، پل استر یکی از نویسندگان محبوب جهان بود و آثار او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شد. نویسنده‌ای که بسیاری او را با شاهکارش «سه‌گانه نیویورک» (شهر شیشه‌ای، ارواح و اتاق دربسته) می‌شناسند و من با رمان‌های دلچسب «تیمبوکتو»، «سانست پارک» و «موسیقی شانس». 
پل استر مثل بسیاری از نویسندگان آمریکایی علاقه‌مندان زیادی در ایران دارد، به طوری‌که ناشرانی مانند نشر افق و چشمه، کتاب‌های او را با رعایت قانون کپی‌رایت و فاصله کمی از انتشار جهانی، در ایران ترجمه می‌کردند و به چاپ می‌رساندند. 
او نخستین کتابش را در سن ۳۵سالگی و در سال ۱۹۸۲ نوشت؛ یک زندگی‌نامه اما با روایت داستانی به نام «اختراع انزوا». دو سال بعد، سه‌گانه نیویورک را نوشت که سبب شد نام پل استر در محافل ادبی انگلیسی‌زبان مطرح شود. پس از انتشار این سه‌گانه، منتقدان و کتابخوان‌ها آثارش را با جدیت بیشتری دنبال کردند. 
سه‌گانه نیویورک، مشهورترین اثر پل استر، از سه رمان به هم پیوسته تشکیل شده است: شهر شیشه‌ای، ارواح و اتاق دربسته؛ داستان‌هایی به‌یاد ماندنی و اسرارآمیز که به شکلی نفسگیر، خواننده را درگیر اتفاقات خود می‌کنند. سه رمان کوتاه معمایی، فلسفی و کارآگاهی که شخصیت هر داستان در شهر نیویورک دچار ماجراهای عجیب و غریبی می‌شوند؛ اتفاق‌هایی که سرانجام آن جنون، سرگشتگی و بحران هویت است. این کتاب‌ها جسورانه نوشته شده و سرشار از پیچیدگی‌های انسانی و عاطفی هستند. 

جهان خاص «پل استر»
در ابتدا برچسب ژانر کارآگاهی را بر آثار استر گذاشتند اما با انتشار آثار دیگرش مشخص شد او نویسنده‌ای است که جهانی مخصوص به خود دارد؛ جهانی که مهم‌ترین مؤلفه‌های آن پرداختن به بحران هویت، فقر، مفهوم انزوا، شکستن فضا و زمان و تأکید او بر پدیده شانس است. 
قهرمان‌های کتاب‌های استر اغلب خود را گرفتار داستان سرنوشت یا نقشه‌های دیگری می‌یابند؛ چیزی فراتر از توان و تصورشان، چیزی که آن‌ها را به این پرسش می‌رساند که 
«من کیستم؟» (این ویژگی در اثر «موسیقی شانس» بسیار مشهود است) او در همه این سال‌ها در آثارش قهرمانی خلق کرده که هر کدامشان می‌تواند آینه‌ای مقابل مخاطب بگذارد و مخاطب با خواندن داستان شخصیت‌ها به کشف خود دست پیدا کند. 
اما یکی ازآثار دلچسب پل استر، رمان «تیمبوکتو»ی او است. یک داستان تمثیلی مدرن که می‌خواهد با بیان ساده، از معانی ژرف صحبت کند. 
قهرمان داستان «تیمبوکتو» سگی به نام آقای بونز است که همراه و همدم همیشگی مردی بی‌خانمان از بروکلین به نام ویلی جی.کریسمس می‌شود. ویلی از نظر جسمانی وضعیت خوبی ندارد و همزمان با وخیم‌تر شدن حالش، به همراه آقای بونز به سوی بالتیمور راه می‌افتد. داستان سفر آن‌ها توسط آقای بونز روایت می‌شود. پل استر با قرار دادن سگ به عنوان یک شخصیت داستانی، موفق شده یکی از غنی‌ترین و هیجان‌انگیزترین داستان‌ها در ادبیات آمریکا را خلق کند. این کتاب از نگاه حیوانات، دنیای انسان‌ها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد. 

نوشتن از جزئی‌ترین خاطرات
پل استر که در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه معتبر بوکر شد جزو نویسندگانی بود که ید طولانی در نوشتن آثار زندگی‌نامه‌ای داشت. او در آثاری مانند «اختراع انزوا»، «بخور و نمیر» و «خاطرات زمستان» با دقت و ریزبینی به بررسی جزئی‌ترین خاطرات خودش دست زده است؛ از سرمای کف اتاق در ۶سالگی گرفته تا تجربه گرسنگی و فقر تا علاقه دیوانه‌وارش به بیسبال و موسیقی. 
آقای نویسنده علاوه بر ورزش و موسیقی با دنیای سینما هم بیگانه نبود. 
او خالق بیش از ۳۰اثر بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شده‌اند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
استر خودش فیلم‌نامه‌هایی نوشت که با فیلم‌نامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو آغاز شد. سپس همراه وانگ به‌طور مشترک دنباله‌ای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کرد. 
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلم‌نامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد. 
استر در مورد ورودش به دنیای فیلم‌سازی گفته بود: «من بیشتر یک نویسنده‌ام. نویسندگی کار من است. فیلم‌سازی برای من یک راه دیگر برای قصه‌گویی است». 
پس از کتاب «مردم حمام خون» آخرین کتاب پل آستر که با عنوان «باوم‌گارتنر» منتشر ‌شده، به پروفسوری می‌پردازد که با خاطره تلخ مرگ همسرش مبارزه می‌کند. استر در زمان نوشتن این رمان با بیماری‌اش دست و پنجه نرم می‌کرد و هنگام نوشتن رمان در مصاحبه‌هایش تأکید کرده بود این رمان شاید آخرین اثرش باشد. او گفته بود: «احساس می‌کنم وضعیت سلامتی‌ام آن‌قدر مخاطره‌آمیز است که بگویم شاید این آخرین چیزی باشد که می‌نویسم و اگر این پایان باشد پس با این مهربانی انسانی که به عنوان نویسنده در محافل صمیمی دوستانم احاطه‌ام کرده، باید بگویم ارزشش را داشت».

خدیجه زمانیان یزدی

دیگر خبرها

  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • رونمایی از کتاب در جستجوی آداب آبادانی در یزد
  • پل آستر نویسنده معروف آمریکایی درگذشت
  • تاثیر گشت ارشاد بر کسبه تهران؛ بازار زنانه‌فروش‌هـا كساد شد | مي‌گويند بي‌حجاب راه نده اما در شأنم نیست | می‌آیند، رفت و آمد يك‌سوم مي‌شود!
  • تاثیر حضور گشت ارشاد بر کسبه تهران؛ بازار زنانه‌فروش‌هـا كساد شد!
  • «پل آستر»‌ درگذشت
  • بحران ادبیات داریم
  • وفور کالاهای اساسی و آرامش در بازار/ تخلف برخی کسبه به بهانه مالیات ارزش افزوده
  • بازار کاسبی‌های جدید زیر پل‌های تهران
  • مجموعه دفتر یادداشت روزانه داستایوفسکی به چاپ سوم رسید